سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی ،مطا لعات منطقه ای

دشمنان زندگی زناشویی از دید روانشناسان

• 1. تماشای تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را ممنوع کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.
 
تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلویزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

• 2. خانه‌نشینی
ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.
 
اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به ‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلویزیون جدید شما باشد!

• 3. هدر دادن ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان و همسرتان نیست! تنها کافی ‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌ خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید.
 
بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

• 4. عدم رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.
 
پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!
همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

• 5. بی‌توجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.
 
زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

• 6. حسادت بیهوده
دست از پاییدن و سین‌جیم کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک بر اساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

• 7. عدم توجه به خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منفی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.
 

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.         تهیه وتنظیم : از تنها

 


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

افرادی که از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:

1-مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.

2-هنگام صحبت کردن در چشمان فرد مقابل خود هنگام نگاه نمیکنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.
در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی که به آنان میشود مشکل دارند (تصور میکنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).

3-معمولا احساس میکنند قربانی رفتار دیگران هستند.

4-احساس تنهایی میکنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.

5-در درون خود احساس خلاء و پوچی میکنند.

6-احساس میکنند با دیگران تفاوت دارند.

7-احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.

8-نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.

9-از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.

10-از شکست وموفقیت می هراسند.

11-مرتبا سعی در راضی نگاهداشتن دیگران دارند.

12-دچار هراس اجتماعی میباشند.

13-قادر به مدیریت زمان خود نمیباشند.

14-عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.

15-در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر میباشند.

16-از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.

17-خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میکنند.

18-از تعیین یک هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.

19-قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.

20-معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.

21-ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.

22-تحمل عیب و کاستی را نداشته و کمالگرا میباشند.

23-احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.

24-وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:

25--وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الکل مواد مخدر به منظور پر کردن خلاء درونی خود و تسکین دردهایشان.

26-وابستگی به رفتارها: مانند خرج کردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر کردن خلاء درونی و تسکین دردهایشان.

27-وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.

28-وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.

29-وابستگی به --- : برای پر کردن خلاء درونی به --- پناه میبرند
                                                                تنظیم و ویرایش از : (تنها)

 


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

تهیه وتنظیم از :( تنها)


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

عکس های خنده دار از آگهی ها و دیوار نوشته ها / www.irannaz.com


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

عکس های خنده دار از آگهی ها و دیوار نوشته ها / www.irannaz.com


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

من خدا هستم . امروز من همه مشکلات را اداره می کنم.

لطفآبه خاطر داشته باش که من  به کمک تو نیاز ندارم .

اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید که قادر به اداره کردن آن

نیستی برای رفع کردن آن تلاش نکن. آن را در صندوق (یادداشتی برای خدا)



 

 بگذارتا انجام دهد .همه چیز انجام خواهد شد. ولی در زمان

مورد نظر من ، نه تو.

وقتی که مطلبی را در صندوق من گذاشتی . همواره با اضطراب

دنبال نکن.در عوض روی تمام چیزهای عالی وشگفت انگیزی که

الآن در زندگی ات وجود دارد تمر کز کن.

اگر در یک ترافیک سنگین گیر کردی .نا امید نشو ،توی دنیا مردمی

هستند که رانندگی برای آنها یک امتیاز بزرگ است.

شاید یک روز بد در محل کار داشته باشی . به مردی فکر کن که

سالهاست بیکار است و شغلی ندارد .ممکنه غصه زود گذر بودن

تعطیلات آخر هفته را بخوری . به زنی فکر کن که با تنگدستی

وحشتناکی روزی دوازده ساعت ،هفت روز هفته را کار می کند

تا فقط شکم فرزندانش را سیر کند.

وقتی ماشینت خراب میشود و تو مجبوری برای یافتن کمک فرسنگها

پیاده بروی ، به معلولی فکر کن که دوست دارد یکبار فر صت راه رفتن

داشته باشد.

وقتی که روابط تو رو به تیر گی وبدی می گذارد ودچاریآس می شوی،

به انسانی فکر کن که هرگز طعم دوست داشتن ومورد صحبت واقع شدن

را نچشید.

ممکنه احساس بیهودگی کنی و فکر کن که اصلآ برای چه زندگی می کنی

و بپرس هدف من چیه ؟

در اینجا کسانی هستند که عمرشان آنقدر کوتاه بوده که فرصت کافی برای

زندگی کردن نداشتند.وقتی متوجه موهایت که تازه خاکستری شده در آینه

میبینی ،به بیمار سرطانی فکر کن که آرزو دارد کاش مویی داشت تا به آن

رسیدگی می کرد.

ممکنه خودت را قربانی تندی،جهل ،پستی یا تزلز لهای مردم ببینی.

به یاد داشته باش ،همه چیز می تواند بدتر هم باشد.

تو هم میتوانی یکی از آنها باشی .ممکنه تصمیم بگیری این مطلب رو

برای یک دوست بفرستی . ممکنه در مسیر زندگی آنها تاثیری بگذارد

که خودت هر گز نمی دانستی.

                     دلنوشته از : (تنها)





ارسال شده در توسط احمد شریعتی
تأثیر پدر بر رشد روانی دختر
هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی می‌کردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندان‌شان بسیار نزدیک‌تر شده‌اند....

روان‌شناسان می‌گویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان‌شان می‌تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی است که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار می‌گیرد.
 
مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را می‌دهد که هویت خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می‌کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می‌دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت‌ها را می‌دهد.

پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می‌شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می‌گیرد.

وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید می‌کند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر می‌کند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص می‌شود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواست‌های مخصوص به خودش را دنبال می‌کند.
 
اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود.

خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار می‌کنند چون زنان نیز توانسته‌اند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند

رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی
گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمی‌گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه‌ای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشته‌اند و برخی دیگر عشقی را نثار او می‌کنند که نتوانسته‌اند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند.
 
برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می‌شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته‌اند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبوده‌اند. در حالی که داشتن دختر سبب می‌شود وزن تاریخ گذشته سبک‌تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
پدر به دختر دنیا را می‌شناساند

پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می‌اندازد. مادر فرزند را به دنیا می‌آورد و پدر دنیا را به او می‌شناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شده‌ای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان می‌بخشد.
 
در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر توانایی‌های فیزیکی را می‌آموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیت‌های اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی می‌دهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا می‌شود

عقده ادیپ و عقده الکترا
سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین پسر و مادر اشاره دارد و معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده می‌شود. این مرحله، مرحله‌ای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوست‌دار جنس مذکر باشد.
 
در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس می‌کند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی می‌برد. پدر که از نظر او غریبه‌ای است که مادر را به سمت خود جلب می‌کند و مایه شادی او است، او را ناراحت می‌کند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار می‌گیرد و سعی می‌کند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند.
 
در همین موقع است که متوجه می‌شود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست. مهم‌ترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمی‌تواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمی‌دهد ـ بزرگ می‌شود.

والدین الگو هستند
پیروز شدن کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوست‌داشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمی‌کند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه می‌کند.                                          تهیه وتنظیم از : (تنها)

ارسال شده در توسط احمد شریعتی



نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند


زمانیکه در معا... با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:

1- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.



2- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.

3- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک "هدیه" پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.

4- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری نداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.

5- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید (مانند تبلیغاتی که هر روزه به گوشتان می رسد) و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.

گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید.
                                                              تهیه وتنظیم از : (تنها)

ارسال شده در توسط احمد شریعتی
ارسال شده در توسط احمد شریعتی

...همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت

وقتی بچه دار شویم بهتر خواهد شد، و با به دنیا آمدن بچه های بعدی زندگی بهتر میشود

 ولی وقتی می بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیاز مندند، خسته می شویم بهتر است

صبر کنیم تا بزرگتر شوند.

 فرزندان مان که به سن نوجوانی می رسند، باز کلافه می شویم، چون مدام باید با آنها سر

و کله بزنیم، مطمئنا وقتی بزرگتر شوند وبه سن بالا تر برسند،خوشبخت خواهیم شد.

با خود میگویم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که ، همسر مان رفتارش را عوض کند.

یک ماشین شیکتر داشته باشیم ، بچه هایمان ازدواج کنند،به مرخصی برویم ودر نهایت

باز نشسته شویم.

حقیقت این است که برای خوشبختی ، هیچ زمانی از همین الآن وجود ندارند اگر الآن نه،

پس کی ؟ زندگی همواره پر از چالش است.بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و

تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل شاد وخوشبخت زندگی کنیم،

                            خوشبختی ،خود همین جاده است

پس بیآئید از لحظه لذت ببریم . برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در

انتظار فارغ التحصیلی، بازگشت به دانشگاه، کاهش وزن افزایش وزن ،شروع به کار،ازدواج

شروع تعطیلات ،صبح جمعه و در انتظار دریافت وام جدید ،خرید یک ماشین نو،

باز پرداخت قسط ها،بهار وتابستان وپائیز و زمستان، اول برج،پخش فیلم مورد نظر از تلویزیون،

و.....خیالمان میرسد که زندگی دلخواه، موقعی شروع میشود که موانعی که سرراهمان

هستند ،کنار بروند:

مشکلی که اکنون باآن دست وپنجه نرم میکنیم . کاری که باید تمام کنیم.زمانی که باید

برای کاری صرف کنیم، بدهی هایی که باید پرداخت کنیم،

و بعداز آن زندگی ما زیبا و لذت بخش خواهد بود .بعد اینکه همه اینها را تجربه کردیم

تازه می فهمیم که زندگی ،همین چیزهائی است که ما آنها را موانع میشناسیم

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده ای بسوی خوشبختی وجود ندارد

                            خوشبختی ،خود همین جاده است

خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد،هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای

شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید واز لحظه ها درست لذت ببرید.

                            دلنوشته از : (تنها)


 


ارسال شده در توسط احمد شریعتی
   1   2      >