سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی ،مطا لعات منطقه ای

 عکس   موثرترین عوامل جذب جنس مخالف

 

 

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یکدیگر توجه می‌کنند. اکثر ما انسان‌ها تناسب بدنی کاملی نداریم. یک نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و…

 

از نظر روانپزشکان ? عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این ? عامل توجه کنید:
?? ژن CHM
مطالعه‌های اخیر لکوس و دکونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیکی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما می‌گوید بوی خوبی می‌دهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژن‌های CHM شماست. این گروه از ژن‌ها، مسوول تدارک سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشکان توجه می‌کنند که ژن‌های ‍CHM گیرنده و دهنده یکی باشد تا عضو پیوندی پس‌زده نشود.
معمولا اعضای یک خانواده ژن‌های CHM مشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا می‌شود. نکته بسیار جالب اینکه افرادی که ژن‌های CHM آنها کاملا متضاد است جذب هم می‌شوند. برای اثبات این قضیه لکوس و دکونیگ تی‌شرت‌های چند مرد را به چند زن دادند تا بو کنند و لباسی را که به نظرشان بوی جذاب‌تری دارد انتخاب کنند. نتایج بررسی‌ها نشان داد زنان لباس‌هایی را انتخاب می‌کنند که متعلق به مردانی است که ژن CHM آنها هیچ شباهتی به ژن‌های CHM آنها ندارد.
?? تناسب
مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یکدیگر توجه می‌کنند. اکثر ما انسان‌ها تناسب بدنی کاملی نداریم. یک نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای کشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر می‌رسد. رندی تورنهیل، روان‌پزشک آمریکایی به این نتیجه رسیده که زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمک‌گذاری مردانی را جذاب می‌دانند که بدنی کاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی که اندامی متناسب دارند و اندازه دور کمر آنها کمتر از دور باسن شان است را جذاب‌تر و بارورتر می‌دانند.
?? هورمون‌ها
تستوسترون هورمونی مردانه است که باعث به‌وجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر می‌رود میزان خوشبختی در میان زوجین کاهش می‌یابد.
آمار نشان می‌دهد میزان خیانت، خشونت‌های خانگی و طلاق در میان زوجینی که هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب می‌شوند که صورتی نسبتا زنانه دارند.
?? شباهت
شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب می‌شوند که نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرف‌زدن، شکلی از رفتار… هر چیزی که در ذهن یک مرد تداعی‌گر مادرش باشد، ممکن است باعث جذب او به یک زن شود.
?? مهربانی
جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یک ویژگی فیزیکی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوش‌بودن از جمله ویژگی‌هایی است که باعث جذب افراد به هم می‌شود. دیوید باس، روان‌شناس آمریکایی ?? سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از ?? هزار زن و مرد با ?? فرهنگ مختلف درخواست کرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان کنند.
تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذکاوت را قرار داده بودند. به نظر می‌رسد برای بزرگ کردن فرزندان و زندگی کردن در این دنیای ستمکار، زیبایی روح مهم‌تر از زیبایی جسم است.


نوشته شده توسط یاسین قاسمی در جمعه 17 تیر 1390 و ساعت 10:30 ب.ظ


ارسال شده در توسط احمد شریعتی
ابتدا یک دوست خوب باشید، بعد همسر !
همان‌طور که با دوستانتان در مورد همه چیز حرف می‌زنید و کمتر چیزی است که از آنها مخفی باشد، با همسرتان نیز صحبت کنید.

حتماً شما هم شنیده‌اید که اگر بخواهید در زندگی مشترک خود موفق شوید، اول از همه باید دوست همسرتان باشید. اگر فکر می‌کنید این کار غیرممکن است یا تاثیری ندارد، مطمئن باشید مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اید؛ اشتباهی که حتی شاید زندگی شما را از بین ببرد.

بنابراین بهتر است با انجام کارهایی خاص و در عین حال ساده، با همسرتان رابطه‌ای دوستانه برقرار کنید. مطمئن باشید این کار بسیار ساده و در عین حال ارزشمند است.

با او صحبت کنید. همان‌طور که با دوستانتان در مورد همه چیز حرف می‌زنید و کمتر چیزی است که از آنها مخفی باشد، با همسرتان نیز صحبت کنید. از هر موضوعی استفاده کنید تا بتوانید بیشتر با هم صحبت کرده و احساساتتان را بیان کنید.
 
در حقیقت موضوع صحبت چندان مهم نیست و این کار تنها راهی برای نزدیک شدن بیشتر شما به یکدیگر است؛ می‌توانید در مورد آب و هوا، خاطرات گذشته، دوستان، ورزش یا هر موضوع دیگری صحبت کنید. فقط نگذارید سکوت میان شما فاصله ایجاد کند.
 
وقتی را برای خودتان اختصاص دهید. لازم است هر از گاهی، شما 2 نفر تنها و بدون حضور هیچ کس ـ حتی بچه‌ها ـ‌ با هم باشید. این ساعت‌هایی که شما با هم تنها هستید، می‌تواند به برطرف شدن مشکلات زندگی کمک کند.

وقتی همسرتان در محل کارش است، به او زنگ زده و از این طریق با او در ارتباط باشید. همان‌طور که اگر از دوستی خبر نداشته باشید، به او زنگ می‌زنید و حالش را می‌پرسید، به همسرتان هم بدون هیچ دلیلی زنگ بزنید. با این کار به او نشان می‌دهید که چقدر برای شما مهم است و چقدر به او اهمیت می‌دهید.

در زندگی مشترک خودخواه نباشید. خودخواهی به هر نوع رابطه‌ای آسیب می‌‌زند و منجر به قطع آن رابطه می‌شود. بنابراین به نیازها و خواسته های همسرتان بیشتر اهمیت داده و به او نشان دهید که برای شما چقدر مهم است.

اعتماد را در زندگی ایجاد کنید. اعتماد در هر رابطه دوستانه‌ای باید وجود داشته باشد. بنابراین شما هم سعی کنید در زندگی خود این ویژگی را به وجود آورده و حتی آن را پرورش دهید. برای موفقیت و آرامش بیشتر در زندگی، همسرتان باید بتواند به شما اعتماد کند؛ بنابراین برای او فردی قابل اعتماد باشید.   تهیه وتنظیم از : تنها

ارسال شده در توسط احمد شریعتی
سخت نگیرید تا از زندگی لذت ببرید
روزهای کودکیتان را به خاطر دارید؟
آن روزها هیچ چیز به نظرتان پیجیده نمی رسید. تنها چیزی که به آن فکر می کردیم مداد رنگی و شکلات و عیدی بود. چیزهایی که نمی دانستیم هیچ اهمیتی برایمان نداشتند چون به چیزهایی که احتمال داشت اذیتمان کنند کاملاً بی توجه بودیم.
 
اما هرچه سنمان بالاتر رفت نسبت به چیزهای اطرافمان حساسیت بیشتری پیدا کردیم. مثلاً زندگی و مرگ، دوست داشتن و جدایی، موفقیت و شکست. متوجه شدیم که تقریباً هر روز مجبوریم که نگران آدم ها و اتفاقات مختلف باشیم.

با اینحال، همیشه این را به یاد داشته باشید:
هیچوقت فکر نکنید که این چیزها مسئول احساس شما هستند. اتفاقات و موقعیت ها نیستند که آزارتان می دهند، این نگرش شما به آنهاست که چنین حسی ایجاد می کند.

چیزهای ساده را جدی بگیرید: به قدرت لبخند و خنده، بوسه و آغوش اعتماد کنید. مهربانی، صداقت، رویا و خیال را باور کنید. مثبت زندگی کردن اولین قدم برای خوشبختی است.

خود را رها کنید به اشتباهاتتان بخندید


احتمالاً وقتی را به خاطر می آورید که میخواستید سخنرانی کنید و یکدفعه احساس کردید که ذهنتان در وسط سخنرانی خالی شد. حسابی ترسیده بودید. اما به احتمال خیلی زیاد شنوندگانتان ظرف یکی دو روز به کلی آن را فراموش کرده اند. همه ما گه گاه خراب می کنیم. اما خوشبختانه مردم این چیزها را خیلی زود فراموش می کنند.

1-اطرافتان را با چیزهایی پر کنید که دوست دارید.

2- از لحظاتتان فیلمبرداری کنید و آن را بعنوان یادگاری نگه دارید.

3- خودتان را از آدمهایی که ناراحتتان می کنند دور نگه دارید.

4- اگر کارتان با وجود اینکه حقوق بالایی دارد اما برایتان خسته کننده است، قبل از اینکه از آن بیرون بیایید، کاری پیدا کنید که دوست دارید.

5-اگر کسی میخواهد مجبورتان کند که حرفش را قبول کنید با اینکه به هیچ وجه با او موافق نیستید، از آنها دوری کنید.

6- اگر مسافرتی بهتان پیشنهاد شده، حتماً بپذیرید.

7- درستان را ادامه دهید.

8-هیچوقت نمی دانید که چقدر می خواهید زندگی کنید پس از موقعیت های زندگی نهایت استفاده را ببرید.

9-برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.

10-تناسب اندامتان را حفظ کنید. همان آدم جذابی باشید که همیشه تصور می کردید. قدردان سلامتیتان باشید.

11- فرضیات را کنار بگذارید. قبل از اینکه سخنرانیتان را خراب کنید، از فکر خراب کردن آن اعصاب خودتان را خرد نکنید. از اینکه ممکن است مصاحبه کاری را خراب کرده و کاری که می خواهید را از دست بدهید، از قبل نگران نباشید. بد نیست که انتظار اتفاقات بد را داشته باشیم اما نباید هم فقط انتظار اتفاقات بد داشته باشیم.

12-طرز تفکرتان را عوض کنید. وقتی کسی مسخره تان می کند، از سابقه خانوادگیتان انتقاد می کند یا برای اشتباهات گذشته محکومتان میکند، گوش هایتان را ببندید. لازم نیست هر چیزی که می شنوید را باور کنید. شما خودتان را بهتر از هر کس دیگری می شناسید. هیچوقت اجازه ندهید که برای خودتان افسوس بخورید.

یادتان باشد: اینکه بقیه آدم ها نسبت به یک موقعیت مشابه چه واکنشی می دهند خود را ناراحت نکنید. وقتی دیدگاهتان منفی شده است، ناراحتید، عصبانی هستید، حسودی می کنید یا امثال آن، بدون اینکه بدانید همه انرژی و اشتیاق خودتان را هم کور می کنید. باید سعی کنید این احساسات منفی را در پایینترین حد نگه دارید چون مغلوب شدن در برابر این احساسات باعث می شود غیرمنطقی رفتار کنید و تصمیمات نادرستی بگیرید.

همیشه به دنبال خوشبختی باشید مطمئن باشید که می توانید به آن برسید فقط باید بدانید که چه باید بکنید
                                                     تهیه وتنظیم از : تنها



ارسال شده در توسط احمد شریعتی

قلب من ، هرگز تو را محکوم ونقد نمی کنم .و نیز هرگز از آن چه می گویی شرمنده نمی شوم .می دانم تو کودک محبوب خداوندی ،واو در تابشی شکوهمند وعاشقانه ،ازتوحفاظت میکند.

قلب من ،به تو ایمان دارم .طرفدارت هستم،ودر نیایش هایم،همواره برایت درخواست برکت می کنم.همواره دعا میکنم یاری وپشتیبانی مورد نیازت را دریافت کنی.

قلب من،به تو ایمان دارم. ایمان دارم که تو عشقت را با هرآن کس که نیازمند یا سزاوارش باشد ، سهیم می شوی. که راه من راه توست ، و همراه با هم به سوی خدا می رویم.

از تو می خواهم به من اعتماد کنی.بدان که دوستت دارم و می کوشم تمام آزادی مورد نیازت را برای ادامه دادن به تپش شادمانه ات در سینه ام ، در اختیارت بگذارم. برای آن که هرگز از حضور من در گرداگردت احساس نا آسودگی نکنی ، هر کاری می کنم.

                                      دلنوشته از : تنها


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

گاهی از خیال تو دور می شوم

وگاهی محوشده در خیال تو

گاهی در حضور تو

دلتنگ می شوم

و گاهی محو دیدن تو می شوم

هرچند عکسی هم ازت ندارم

اما چه چیز آرام می سازد مرا

در سیاهی لحظه ها

دلتنگی هایم را

دلتنگی هایم را...

                            دلنوشته از : تنها


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

چرا ما باید همیشه در فکر دوست داشتن دیگران باشیم با آن مشقت های فراوانش ولی یکبار در فکر این نبودیم که می توانیم خود را نیز دوست داشته باشیم واین نوشته ذیل بر همین اساس به نگارش در آمده است امیدوارم که مفید باشد. انشا الله

مشاهده می شود که تعداد بسیار زیادی از افراد فاقد قابلیت های لازم به منظور رشد و ارتقای عزت نفس خود هستند، از اینرو بر آن شدم تا لیستی تهیه نمایم که به واسطه آن راحتتر بتوانید عزت نفس و به مثابه آن علاقه به خود را افزایش دهید. برای داشتن یک زندگی پربار و مملو از روابط موفق، ابتدا باید از خودتان شروع کنید؛ اگر خودتان را دوست نداشته باشید چگونه می توانید دیگران را دوست بدارید؟


انسان ها با گذشت زمان سعی در هموار کردن مسیر تکامل خود دارند. در برهه های مختلف زندگی با افراد بیشماری رابطه برقرار کرده و شکست می خورند. اما علت چیست؟ تصور بر این است که اساس همه ی این جستجوها فقط و فقط بر پایه پر کردن خلاهای احساسی است. این افراد صرفاً به دنبال پر کردن فضاهای خالی وجود خودشان هستند. زمانی که قادر نیستید با شخصیت درونی خود ارتباط برقرار کنید، نباید انتظار داشته باشید که بتوانید با اطرافیانتان ارتباط موفقی پایه ریزی نمایید. دلیل عمده شکست های عاطفی عشق ناکافی افراد نسبت به خودشان است.


اگر شما هم جزء افرادی هستید که دارای اعتماد به نفس پایینی می باشید، باید بدانید که به همان اندازه از عزت نفس پایینی هم برخوردار هستید و این مسئله ثابت می کند که دچار فقدان علاقه فردی به خودتان هستید. درون قلبتان حتی یک ذره مهر و محبت هم برای خودتان باقی نمانده! ذهن شما آنقدر درگیر فکرهای خوار کننده شده که عشق ورزیدن به خودتان را کاری غیر ممکن و غیر طبیعی قلمداد می کنید.


فراموش نکنید که تا وقتی خودتان با اراده ی شخصی تصمیم به انجام کاری نگیرید، نمی توانید انتظار رخ دادن آن را داشته باشید. این مسئله بطور مستقیم مبین قانون جذب می باشد. زمانیکه شما خودتان را دوست ندارید به کائنات می گویید که من بی ارزش هستم و لیاقت عشق و محبت را ندارم و هیچ نتیجه مثبتی از آن من نخواهد بود. با زبان بی زبانی به عالم هستی می گویید که عشق و محبت را به سوی من روانه نساز!


زمانیکه به طور ارادی تصمیم می گیرید خودتان را دوست داشته باشید، آنوقت تبدیل به یک فرد شاد و خوشحال می شوید و به سمت داشتن یک زندگی مفرح و کامل هدایت خواهید شد. اگر خودتان را دوست نداشته باشید از عزت نفس پایینی برخوردار خواهید بود و هیچ گاه نمی توانید استعدادهای بالقوه خود را به فعلیت برسانید.

 

"اگر می خواهید همه شرایط زندگیتان درست شود از عشق ورزیدن به خویشتن شروع کنید"


در واقع هنگامیکه تصمیم می گیرید خودتان را دوست داشته باشید، با این تفکر به خود می گویید: "می خواهم زنده باشم و زندگی کنم". با بکارگیری این طرز تفکر خود را مسئول اتفاقاتی می کنید که در زندگی برایتان رخ می دهد و دوست دارید از زندگی خود نهایت استفاده را بکنید، از لحظه هایتان لذت برده و بدرخشید.


حال اگر تصمیم گرفته اید که خودتان را دوست داشته باشید، اما نمی دانید که باید از کجا شروع کنید، ما  17 شیوه متفاوت که به شما کمک می کند تا بتوانید بیش از پیش خودتان را دوست داشته باشید و عزت نفس از دست رفته خود را دو باره باز جویید، معرفی می کنیم.


1- عاشق خودتان بشوید. به چیزهایی که فکر کنید که از شما "شمای واقعی" می سازد. درست مانند گلی که برای رشد و پرورش نیازمند آب، خاک، و نور خورشید است؛ شما باید روح خود را تغذیه کنید. خودتان را به خاطر استعدادها و کارهایی که به درستی انجام می دهید تشویق کنید، اشتباهات و کاستی های خود را بپذیرید، و قبول کنید که انسان جایز الخطاست. این بدان معنا نیست که نباید از اشتباهات خود درس بگیرید، بلکه فقط باید برخورد خوبی در زمان بروز اشتباه با خودتان داشته باشید. به آینه نگاه کنید و عاشق بازتابی شوید که در آن مشاهده می نمایید.

"عاشق خود شدن شروع یک زندگی رمانتیک مادام العمر است."


2-انتقاد فردی را کنار بگذارید. آیا اغلب خودتان را به خاطر کوچک ترین مسائل سرزنش می کنید و قادر نیستید حتی از بی ارزش ترین اشتباهات خود بگذرید؟ آیا صدای دورنیتان همواره به شما می گوید که آدم احمقی هستید و هیچ کاری را نمی توانید به خوبی انجام دهید؟ اگر دائماً در حال سرزنش کردن خودتان هستید، باید جلوی این کار را بگیرید.

"عبارت "من می توانم" عملکرد شما را خیلی بیشتر از هوش و استعداد ذاتی تقویت می کند."


3- مهربان و مثبت باشید. زمانیکه سعی می کنید با مهربانی و دید مثبتی به خود نگاه بیندازید، عشق ذاتی شما نسبت به خودتان رشد پیدا می کند. هر روز از خودتان تشکر کنید تا این کار تبدیل به یک عادت شود. روبروی آینه بایستید و با دید مثبت به خود بنگرید، با گذشت زمان به صورت طبیعی افکار نیرو بخشی در وجود شما آشکار می شوند که به شما قدرت می بخشند.


4- برای زحماتی که می کشید ارزش قائل شوید. تمام تلاش های شما لزوماً به برنده شدن ختم نمی شود، قرار نیست در هر کاری که انجام می دید به موفقیت دست پیدا کنید. خیلی مواقع تلاشی که می کنید اهمیت دارد. متوجه باشید که هر تلاشی که از دستتان بر می آمده را انجام داده اید، حال حتی اگر ببازید و یا به نتیجه دلخواه دست پیدا نکنید.


5- نگرانی را رها کنید. لازمه ی دوست داشتن فردی این است که نگرانی ها را از وجود خود دور کنید. زندگی با نگرانی و استرس وحشتناک می شود. نگرانی به هیچ وجه به شما کمک نخواهد کرد و توانایی آن را ندارد که اتفاقات خوبی را با خود برای شما به همراه داشته باشد. تنها واکنش های عاقلانه هستند که شما را به اهدافتان نزدیک می سازند. به همین دلیل به جای اینکه دائما وقت خود را با نگرانی تلف کنید به کاری فکر کنید که با انجام آن منبع ایجاد نگرانی را از بین ببرید. اگر هم که شرایط خارج از حیطه کنترل شما بود، از کائنات بخواهید تا شما را به سوی اهداف شخصی تان رهنمون سازند و دیگر همه چیز را به حال خود رها کنید. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، مطمئن باشید که خودش می افتد.

"تنها یک راه به سوی خوشبختی وجود دارد و آن هم متوقف کردن نگرانی در مورد مسائلی است که در خارج از حیطه خواست و اراده شخصی شما می باشند."


6- به خودتان ایمان داشته باشید. به توانایی های خود اعتماد داشته باشید. بدانید که توانایی آن را دارید که بزرگترین تغییرات را در زندگی خود ایجاد کنید و اگر قلباً تصمیم بگیرید که کاری را انجام دهید می توانید. شما همچنین می توانید با مجسم کردن ذهنی رویاها، خودتان را به آنها نزدیکتر سازید.

" به خودتان اعتماد داشته باشید، شما خیلی بیشتر از آنچه که تصور میکنید می دانید"


7- خودتان را ببخشید. اگر در گذشته دچار اشتباهاتی شده اید که احساس کم ارزشی در شما ایجاد می کنند، باید آنها را رها کرده و خودتان را ببخشید. همه ما دچار اشتباه می شویم، بنابراین دلیلی وجود ندارد که خودتان را به خاطر آن اشتباهات سرکوب کنید. اگر کوله باری از شکست های عاطفی و مشکلاتی که در کودکی داشته اید را به دوش خود می کشید، همین حالا آنرا به زمین بیندازید، خودتان را ببخشید چراکه تقصیر شما نبوده.

"بخشیدن یعنی آزاد کردن زندانی و این زندانی کسی نیست جز خود شما"


8- با خودتان صادق باشید. دوست داشتن فردی به آن معناست که با خود و احساسات درونی تان صادق باشید. اگر خوشحال هستید شادی خود را بروز بدهید. اگر هم ناراحت هستید غم و اندوه خود را پنهان نکنید. زمانیکه در مورد احساسات خود صادق باشید، دیگر لازم نیست که به خودتان دروغ بگویید و احساسات منفی خود را دفن کنید. تازه این کار به شما کمک می کند که دامنه اصلی افکار خود را کشف کرده و ببینید که افکار منفی از کجا به سوی شما روانه می شوند. افکار منفی خود را تغییر داده و شفا و رشد شخصی را جایگزین آن نمایید.


9- از نظر معنوی خودتان را رشد دهید. زمانیکه مدتی را صرف می کنید تا از نظر معنوی خودتان را رشد و پرورش دهید، دوست داشتن فردی هم خودش به صورت اتوماتیک ایجاد می شود. شما فرد آرام تر، متصل تر، مهربانتر، دوست داشتنی تر و دلسوز تری خواهید شد. شما ذهنی را تقویت می کنید که هر روز زیبا تر از دیروز خواهد بود. چگونه می توانید در طول این فرایند خودتان را دوست نداشته باشید؟


10- تاییدهای مثبت روزانه داشته باشید. هر روز روی این مسئله تاکید داشته باشید که توانایی افزایش عزت نفس خود را دارید و برای تاکید هر چه بیشتر بر روی این مسئله کاری انجام دهید. به خودتان بگویید: "من خودم را دوست دارم و خودم را همانگونه که هستم، بدون هیچ گونه قید و شرطی می پذیرم" جمله های تاکیدی خود را چند مرتبه در روز با صدای بلند بخوانید.


11- شکرگزار باشید. به خاطر تمام چیزهای که دارید قدردان باشید و به خاطر انسانیت خود سپاسگزار باشید. به خاطر استعدادها و توانایی هایی که دارید، اینکه سالم، زنده، و قادر به ایجاد تغییر در روند زندگی خود هستید، قدردان باشید.


12- آرزوهای خود را پرورش دهید. چرا به خودتان و آرزوهایتان بی توجهی می کنید؟ زمانیکه شما آرزوهای خود را تقویت می کنید، زندگی برایتان شیرین تر خواهد شد و راحت می توانید آن را به سمت دلخواه هدایت کنید. هر لحظه از زندگی لذت بخش است چراکه شما طی آن خودتان را به صورت کامل ابراز می کنید.

20 سال دیگر شما به خاطر کارهایی که می توانستید و انجام ندادید خیلی پشیمان می شود تا کارهایی که انجام داده اید. بنابراین کمر به کار ببندید، اسکله امن را ترک کنید و بادهای تند را به سوی خود جذب کنید. رویا پردازی کنید، جستجو کنید، کشف کنید.


13- اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. آگاهانه به دنبال موقعیت هایی باشید که به واسطه آن اعتماد به نفس شما افزایش پیدا کند. به عنوان مثال اگر در انجام کار خاصی تبحر دارید، وقت بیشتری روی انجام آن صرف کنید تا اعتماد به نفستان افزایش پیدا کند.


14- استراحت کنید. برای اینکه بتوانید نیروی تازه ای بیابید، نیاز به زمان دارید. اگر دائما در حال کار کردن باشید بدون اینکه به سلامت خود توجه کنید به آن معناست که خودتان را به اندازه کافی دوست ندارید که از خود مراقبت کنید. زمان خود را با سکوت، گوش دادن به موزیک های آرام بخش و تصاویر زیبا و یا هر چیزی که روحتان را تغذیه می کند، پر کنید.


15- خوش بگذرانید. قدری هیجان به زندگی خود اضافه کنید. زندگی باید لذت بخش باشد. زندگی و خودتان را بیش از اندازه جدی نگیرید. اگر دید خود را عوض کنید، خود به خود آرام شده و دیگر برای چیزهای بی ارزش نگران نمی شوید.


16- از بدن خود مراقبت کنید. باید با استفاده از یک رژیم غذایی مقوی و ورزش همواره سلامت فیزیکی خود را در حد مطلوبی نگه دارید. بدن شما معبد مقدسی است که باید با احترام با آن رفتار کنید. پس دوستش بدارید و برایش ارزش قائل باشید. دوست نداشتن فردی یکی از اصلی ترین دلایل اختلال غذایی، چاقی و خیلی بیماری های دیگر محسوب می شود.


17- یاد بگیرید که زیبایی ها را ببینید. زمانیکه یاد می گیرید تا زیبایی هر چیز را ببینید می توانید زیبایی های درونی خودتان را هم ببینید. گل ها را ببویید، زیبایی ها را احساس کنید، قرمزی گل ها، سبزی سبزه ها، زوزه باد، و غروب آسمان را حس کنید.

                                              دلنوشته از : تنها


ارسال شده در توسط احمد شریعتی
....من لبریز از گفتنم نه از نوشتن . باید که اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی . ایمان من به تو ، ایمان من به خاک است . به شکوه آنچه بازیچه نیست ، بیندیش . من خوب آگاهم که زندگی، یکسر صحنه بــازی است . اما بدان که همه کس برای بازی های حقیر آفریده نشده است . مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان . تو چون دستهای من، چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ و چون تمام یادها از من جدا نخواهی شد
حدیث غریب دوست داشتن را اینک از زبان کسی بشنو که به صداقت صدای باران سخن می گوید . من هرگز نخواستم که از عشق ، افسانه ای بیافرینم . باور کن . من می خواستم که با دوست داشتن، زندگی کنم . کودکانه و ساده و روستایی . من از دوست داشتن فقط لحظه ها را می خواستم . آن لحظه ای که تو را به نــام می نامیدم . من هرگز نمی خواستم از عشق، برجی بیافرینم .
مـــرگ سخن ساده ای است . مگذار که خالی روزها و سنگینی شب ها در اعماق من، جایی از یاد نرفتنی باز کند . ما برای فرو ریختن آنچه کهنه است آفریده شدیم .
بـــــــــــــــــــــــازگــــــــــــــــرد !
هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد، لحظه ای است که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد . زندگی طغیانی است بر تمام درهای بسته. زندگی تنهایی را نفی می کند و عشق، بارورترین تمام میوه های زندگی است. امروز برای من روز خوبی نیست اینجا را غباری گرفته است . یاد تو هر لحظه با من است . اما یـــاد انسان را بیمار می کند . به یاد بیاور که در این لحظه ها نیاز من به تو، نیاز من به تمامی ذرات زندگی است. دیگر چه می توانم گفت. من خسته هستم دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک نخواهد کرد . تحمل اندوه از گدایی همه شادی ها آسانتر است.
ما می توانستیم ایمان به تقدیر را مغلوب ایمان به خویشتن کنیم.
اینک اما دستی است که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر می راند. دستمال های مرطوب، تسکین دهنده دردهای بزرگ نیستند. التماس، شـــــکوه زندگی را فرو می ریزد.
تمنا، بودن را بی رنگ می کند. و آنچه به جای می ماند ندامت است. اگر دیوار نباشد، پیچک به کجا خواهد پیچید. نه من ماندنی هستم، نه تو. آنچه ماندنی است ورای من و توست.
فرصتی برای فکر کردن است. من را تنها نگذار.
همین ...                                             دلنوشته از : تنها

ارسال شده در توسط احمد شریعتی

تهیه وتنظیم از : تنها

آیا کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد ؟!
وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.

"اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمی شدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمی شد. اما همه این کارها را کردم، می کنم و خواهم کرد."

درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقه ای در قلبش به شما احساس نمی کند، نابودتان می کند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می خواهید، این احساسات قوی تر هم می شوند.
 
بیشتر آدم ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار می گذرانند اما این امیدها هیچ وقت به واقعیت بدل نمی شوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای می گذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار می آید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.

وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟
واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس می کنیم که آن فرد تنها کسی است که می تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی توانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید می توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد.
 
پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث می شود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.

فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سخت ترین قسمت است. تا می توانید گریه کنید، بعد همه عکس ها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می آورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می اندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می کنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می برید. این کار باعث می شود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.

عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمی گذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد می گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.

عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده اید و به نظر می رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می شوید که می تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.

ارسال شده در توسط احمد شریعتی

قبل از شروع بحث لازم میدانم که معنی دو واژه ثروت وسعادت را ذکر کنم

ثروت مساوی است با مال ودارائی زیاد والبته در این مورد هر آنچه را که به حساب مادیات آید در غالب ثروت معنی میشود. وسعادت به معنی نیک بخت شدن وضد شقاوت می باشد.

بسیاری از مردم می پندارند که سعادت کور است واین سخن خود را بعنوان یک حقیقت قطعی اعلام می دارند و می گو یند سعادت بیخبر و بدون هیچ گونه شرایطی، درست مانند یک شخص نابینا که نمی داند به کجا می رود به در خانه افراد رو آور می شود. این فکر یک اندیشه بسیار خطر ناک است وعواقب اجتماعی وخیمی را بوجود می آورد زیرا نخستین اثر آن پرورش وتشویق تنبلی وبیکاری است وافراد را به بهانه اینکه سعادت بطور تصادف وبدون منطق به انسان رو آور می شود.از کوشش وتلاش در راه هدف باز می دارد یا  دست به کارهائی می زند که جنبه تصادفی آن ترجیح دارد مانند قمار و انواع گوناگون  بازی هائی که موفقیت در آن بر پایه تصادف قرار دارد.

چرا که زندگی رجال ومردان بزرگ جهان که هر یک در رشته مورد علاقه خود پیروزیهائی شگفت انگیزی بدست آورده اند بخوبی نشان می دهد که سعادت از هر بینائی بیناتر است وبیهوده به سراغ افراد نمی رود .بلکه او با محک دقیقی در جستجوی افراد فعال وبا پشت کار وبا استقامتی است که به تمام معنی شایستگی هم آغوشی اورا دارند.

سعادت برای کسانی است که تمام نیروهای خود را در راه بدست آوردن آن بسیج می کند و همه قوای خلاقه خویش را تمرکز می دهند وبه دنبال هدف می دوند و تلاش می کنند وآنها که با استقامت و تلاش به دنبال مقاصد خویش رفته اندحتما بدان رسیده اند. وقتیکه در موجبات شکست بسیاری در افراد عمیقا جستجو می کنیم می بینیم که بیشتر از این جهت است که موفقیت را بدون وسایل واسباب آن خواسته اند ویا از راهی غیر از راه اصلی آن جستجو کرده اند.و این را هم بدانیم که بد بختی ها از در ون ما بر می خیزد وسبب آنها خودمان هستیم، ما سهوا می پنداریم که آنها از بیرون می آیند درصوریتکه خودما آنها رادر درون خود و با سرشت خودمان می سازیم. در زندگی افراد پبروزوسعادتمند،کسانی که ما بدیده تحسین به آنها می نگریم ودر اعماق دل آرزوی موفقیت هایشان را داریم بیش از هر چیز یک عامل بسیارمهم به چشم می خورد که اعتماد به نفس است .یعنی آنها بجای اینکه به انتظار تصادفهابنشینند وپیش از آنکه از گردش روزگار و سایرین انتظار داشته باشند به خود ونیروهای خویش تکیه میکنند وبا مشکلاتی را که در سر راه آنها به طرق مختلف سبز می شود با تفکر خویش می جنگد وبه سعادت و موفقیت می رسد بدون اینکه به دیگری اتکاء داشته باشند.

شما هم میتوانید در زندگی شخصی خود این موضوع را امتحان کنید در اوقاتی را که به موفقیت خود اطمینان داشته ایدو بخود متکی بوده اید ودر انتظار دیگران ننشسته اید وفکر خود رابرای پیدا کردن راه موفقیت بکار انداخته اید حتماموفق شده وآن سعادتی را که در ذهن خود تصور کرده اید تا حدودی به آن نزدیک شده و حتی آن را لمس کرده اید  واما اگر در دوره ها ئی که دچار چه کنم و چه کنم شده اید وقدرت تصمیم و عمل در شما ضعیف شده بهر ه ای جزء آه وحسرت نداشته اید. و به مانند نا بینائی هستید که در دره ساکت نشسته ونسیم بهاری را تنفس می کند، به یک باره باد بوی نخستین بنفشه را که شگفته است به مشام او می رساند و برای چیدن آن گل بر می خیزد وتا شب آن را میجوید واحساس نمی کند که با این رفتار دیوانه وار خود مدتی است که آنرا در زیر پای خود پامال کرده است.

پس بیائیم به خود و افکار مثبت خود وابسته باشیم ونقطه اتکائی به جزءخود وخدا نداشته باشیم.

                 دلنوشته از : تنها

 


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

تهیه وتنظیم از : تنها

مغز به عنوان پیچیده‌ترین عضو بدن جایگاه احساسات، غرایز، تفکر و بسیاری از واکنش‌های آدمی است و کوچک‌ترین آسیب به آن می‌تواند عوارض جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.

این روزها عبارت مرگ مغزی را زیاد می‌شنویم، اما این بیماری که همه از شنیدن نامش متاثر می‌شوند، چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

مرگ مغزی به معنای از دست دادن تمامی عملکردهای مغز است و در پی توقف کامل جریان خون به این عضو حساس بدن به وجود می‌آید.

دکتر نورالدین صدرالاسلامی، متخصص مغز و اعصاب در این باره می‌گوید: در مرگ مغزی، خون‌رسانی و همچنین اکسیژن‌رسانی به مغز متوقف می‌شود و این عضو از بدن کارکرد خود را از دست داده و دچار تخریب غیرقابل برگشت می‌شود هرچند پس از این عارضه اعضای دیگر بدن، ازجمله قلب، کبد و کلیه‌ها به وسیله دستگاه‌های کمکی می‌توانند به فعالیت حیاتی خود ادامه دهند، اما این روند زیاد به طول نمی‌انجامد و اگر بیمار از این دستگاه‌ها جدا شود، زندگی مصنوعی او متوقف خواهد شد.

وی می‌افزاید: پس از وقوع مرگ مغزی در فرد، هیچ گونه احساس دردی وجود ندارد و بیمار قادر به صحبت کردن، دیدن و حتی پاسخ به تحریکات خارجی نیست.

علل مرگ مغزی
تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، خونریزی‌های داخلی مغز، سکته مغزی و مسمومیت‌های شدید از علل مهم مرگ مغزی به شمار می‌روند.
 
دکتر صدرالاسلامی می‌گوید: آسیب‌های شدید بافتی که به علل مختلف به مغز وارد می‌شود، در نهایت منجر به تورم بافتی شده و از آنجا که مغز در فضای بسته بین استخوان‌های جمجمه قرار گرفته و امکان افزایش حجم ندارد، بنابراین این تورم بافتی به قسمت‌های پایین‌تر مغز (ساقه مغز) فشار وارده کرده و باعث فتق مغزی و مختل شدن گردش خون به مغز می‌شود که این خود در نهایت اکسی‍ژن‌رسانی را مختل و کم می‌کند و سرانجام موجب مرگ مغزی می‌شود.

تشخیص مرگ مغزی
در کشورهای مختلف، معیارهای گوناگونی برای اعلام مرگ مغزی وجود دارد، اما اساس این اعلام، بررسی نشانه‌های بالینی فقدان کامل اعمال مغز است.

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان توضیح می‌دهد: هرچند قرار گرفتن فرد در حالت کمای عمیق، عدم پاسخ به تحریکات دردناک،‌ قطع کامل تنفس و نبود هیچ نشانه‌ای از باز کردن چشم‌ها یا حرکات در سر و تنه از علائم مرگ مغزی هستند، اما با توجه به اهمیت این مساله، در اغلب موارد برای اثبات عدم فعالیت مغز نوار مغزی گرفته و حتی آنژیوگرافی از رگ‌های مغزی انجام می‌شود.

دکتر صدرالاسلامی می‌افزاید: به دلیل اهمیت این موضوع، علاوه بر تمامی موارد گفته شده لازم است یک دوره زمانی نیز بر بیمار بگذرد (مدت نظارت) تا در طول این دوره، بررسی مداوم بیمار توسط تیم پزشکی، عدم تغییر در معیارهای بالینی را به اثبات برساند و بتوان مرگ مغزی را اعلام کرد.
 
البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اعلام مرگ مغزی در کودکان و افرادی که داروهای آرامبخش قوی و بیهوش‌کننده مصرف کرده یا مبتلا به بیماری‌هایی چون کم‌کاری شدید تیروئید و حتی سرمازدگی شدید ـ که باعث رکود و توقف فعالیت ساقه مغز می‌گردد ـ شده‌اند، تابع شرایط دیگری است.

شناخت کما
در حالت کما شانس بهبود برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتی که در مرگ مغزی بهبود بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است.
 
دکتر صدرالاسلامی با بیان این‌که کما یک نوع اختلال در کارکرد مغز بوده که در آن شخص ـ مشابه مرگ مغزی به دلیل کمبود خون و اکسیژن رسانی به مغز ـ دچار کاهش شدید سطح هوشیاری می‌شود و به هیچ یک از تحریکات پیرامونش پاسخ نمی‌دهد، می‌گوید: در حالت کما شخص ممکن است برای مدت طولانی زنده بماند و زندگی نباتی پیدا کند و حتی افرادی که به کما رفته‌اند در صورت سالم بودن ساقه مغز، در اغلب موارد به تنفس غیرارادی خود ادامه داده و ضربان قلب منظمی نیز دارند.

وی می‌افزاید: هوشیاری بیماران در حالت کما بسته به میزان پاسخ آنها به محرک‌های گوناگون درجه‌بندی می‌شود.دکتر صدرالاسلامی می‌افزاید: در جریان مرگ مغزی اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیه‌ها یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند و این ارگان‌ها درصورت اقدام بموقع می‌توانند در بدن شخص دیگری به وسیله پیوند اعضا استفاده شوند.

با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع می‌شود و به همین علت است که فرآیند پیوند اعضا باید هرچه زودتر انجام شود.

ارسال شده در توسط احمد شریعتی
   1   2      >