سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی ،مطا لعات منطقه ای



اجتماعیون عامیون در مقابل اجتماعیون اعتدالیون

احزاب سیاسی از نهادهای موثر در حیات سیاسی جوامع هستند که خود بر بستر پیش­زمینه‌های مختلف سیاسی‌، فرهنگی‌، اجتماعی و اقتصادی گوناگون روئیده و بازتاب شرایط عینی و ذهنی حاکم بر جامعه از یکسو و ساختار نظام سیاسی از سوی دیگر و برآیند چگونگی مواجهه و تعامل نیروهای مختلف اجتماعی با عرصه سیاست است. سابقه حزب سیاسی در ایران به شکل مشخص و در چارچوب تعریفهای مرسوم و کنونی از احزاب ، به حدود صد سال قبل باز می گردد. عصر روشنگری در ایران از اواسط دوره قاجار آغاز شد . از عواملی که به این مهم انجامید، عبارتند از : مشاهده پیشرفت اروپا و وجود دموکراسی و قانون درآنجا توسط تاجران و دانشجویان اعزامی و بعضی درباریان ، اصطکاک بین سلطنت و برخی علما به علت اعطای امتیازهایی به اجانب. افزون بر آن ورود اندیشه های جدید دموکراتیک و قانون­گرایانه و گاهی سوسیال دموکرات و سوسیالیستی از اروپا و قفقاز که اغلب از طریق نویسندگان، روزنامه نگاران، روشنفکران و انقلابی­های ایرانی و غیر ایرانی صورت می­گرفت، تکوین نخستین انجمنها و احزاب جدید را در پی داشت.
اغلب پژوهشگران، آغاز فعالیت احزاب سیاسی در تاریخ معاصر ایران را به دوره پس از انقلاب مشروطیت باز می گردانند. این سخن از یکسو درست است، زیرا احزاب و گروههای پس از انقلاب مشروطیت، به ویژگیهای یک حزب سیاسی نزدیکترند در حالی که قبل از آن جریانهای فعال سیاسی بر خلاف احزاب سیاسی پس از آن، بیشتر غیر قانونی ، فاقد اساسنامه و . . . بوده اند، با این وصف نمی‌توان نقش آنها را در زایش مشروطه و شکل‌گیری احزاب پس از آن نادیده گرفت. به نظر خانم دکتر منصوره اتحادیه مورخ برجسته و نویسنده کتاب «پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت»، گر چه آغاز فعالیت­های احزاب سیاسی در ایران، همسو با سیر تحول انقلاب مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی بود، اما در بررسی پیدایش احزاب سیاسی باید نخست به فعالیت­های جمعی و کارهای سیاسی پیش از این دوره پرداخته شود. وی در کتاب خود می­نویسد: «در سالهای قبل از انقلاب مشروطیت تشکیلات سیاسی و انجمن­های مخفی بودند که زمان پیدایی آن، به اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و اوایل زمامداری مظفرالدین شاه باز می­گشت. این انجمن­ها خواستار اصلاحات بودند و سعی­شان بر آن بود که دسته­های مختلف، خاصه علما و تجار را با یکدیگر همگام کنند و همین خواسته آنها سبب توفیق انقلاب مشروطیت شد». نویسنده مذکور در ادامه به مجامعی مانند فراموش­ خانه، انجمن مخفی، انجمن ملی و ... اشاره می­کند و معتقد است؛ این گروهها در واقع بانیان احزاب سیاسی دوره­های مشروطیت می­باشند. به هر روی؛ هدف ظاهری همه گروههای سیاسی قبل از مشروطه‌، اصلاحات در دولت، ملت و انسداد نفوذ بیگانگان بود اما عملا اقدامات آنها راه را برای نفوذ بیشتر بیگانگان و عقب ماندگی ایران گشود.
با آغاز مشروطه و شکل­گیری مجلس، احزاب نیز ظاهر شدند. به طور کلی از مجلس دوم است که گروه ها، انجمن ها و جمعیت های کوچک به احزاب جدی تبدیل شدند و اهداف خود را در قالب مرامنامه بیان کردند. حزب اجتماعیون عامیون، حزب اجتماعیون اعتدالیون، حزب اتفاق و ترقی و جمعیت ترقی­خواهان هر کدام بنا به ضرورتی در طول مجلس دوم شکل گرفتند و فراکسیون پارلمانی و روزنامه حزبی و بعضاً مرامنامه و نظامنامه خود را به وجود آوردند .
حزب اجتماعیون عامیون اولین حزب سیاسی منطبق بر تحزب غربی بود که در ایران تاسیس شد. این حزب شاخه حزب سوسیال دموکرات یا حزب همت قفقاز، در ایران به شمار می رفت. مهمترین شاخه­ی این حزب در تبریز به وجود آمد. این حزب که مجاهد یا مجاهدین و اعضای آن فدایی خوانده می‌شدند ، دارای یک کمیته­ی سری کوچک بود، که مرکز غیبی نام داشت. حزب اندکی بعد، کلمه­ی اجتماعیون، که به معنای سوسیالیست به کار می‌رفت از نام خود حذف، و کلمه­ی دموکرات را انتخاب کرد. طبق نظر دکتر مهدی ملک زاده در کتاب «انقلاب مشروطیت ایران»، این حزب که برنامه سوسیال دموکراتیک داشت، به دلیل ترس از واکنش منفی مردم عنوان دموکرات را به جای سوسیال برای خود انتخاب کرد. حزب اجتماعیون عامیون یک حزب رادیکال (تندرو) بود و اعضای آن را بیشتر روشنفکران غربزده تشکیل می­دادند. هسته­ی مرکزی تشکیل دهنده­ی حزب، افرادی چون سید حسن تقی زاده، حیدرخان عمواوغلی، سلیمان میرزا و سید رضا مساوات بودند و روزنامه­هایی چون؛ ایران نو در تهران، شفق در تبریز و نوبهار را در خراسان منتشر می ساختند این حزب در نشریات خود، مخالفینش را به نام محافظه کار، ارتجاعی و سرمایه دار و اشراف و اعیان به باد انتقاد می‌گرفت. برنامه این حزب برای ایجاد دگرگونیهای اجتماعی شامل تصویب علنی تفکیک دین از دولت، کاهش اقتدار محلی بعضی از سران عشایر و نیز تعریف جدیدی از ملیت بود که فراتر از وابستگی­های مذهبی و قومی بود.
دموکرات ها در مجلس دوم در اقلیت بودند و از بین 120 نماینده مجلس، تنها 27 نفر دموکرات بودند. علت این امر در این بود که حزب اجتماعیون عامیون نه از حمایت و علاقه طبقه حاکمه برخوردار بود و نه رابطه­ای با طبقه پایین اجتماع داشت. با وجود اینکه از منافع آن طبقه دفاع می کرد ولی خود اعضای حزب از آن طبقه نبودند. با وجود اینکه دموکرات ها در اقلیت بودند، ولی دارای تشکیلات و ایدئولوژی محکمی بودند که به آنها قدرتی بیش از تعدادشان می داد. آنها از دو امتیاز مهم برخوردار بودند. اول اینکه اغلب اعضای این گروه صاحب قلم توانایی بودند و مقالات تند و تاثیرگذار در حمایت از اندیشه های خود می نوشتند و دوم آنکه از روزنامه های متعدد بهره می گرفتند.
مرامنامه حزب اجتماعیون عامیون به اختصار بر این موارد تاکید داشت: «قرن بیستم برای شرق دوره تجدد است... ایران باید به شکل مملکت قانونی در آید و حکومت مرکزی قوی شود تا خارجیان نتوانند آنرا تضییق نمایند....در مورد حقوق مدنیه، همه افراد باید مساوی باشند و در مقابل قانون متساوی باشند از هر نژاد و مذهب و ملیت که باشند. آزادی های کلام، مطبوعات، اجتماعات، جمعیت ها و تعطیلات و اقامت و مسافرت را می خواهد. قانون انتخابات باید مساوی، عمومی، مخفی، مستقیم و متناسب باشد....قوه قضائیه از اجرائیه باید جدا باشد... قوه سیاسی باید از قوه روحانی جدا باشد... و تعلیم و تربیت مجانی و اجباری و توجه به تربیت زنان بشود. خدمت نظام نیز باید اجباری باشد.»
ملک الشعرای بهار نیز در کتاب تاریخ احزاب خود درباره اهداف و مرامنامه این حزب چنین می آورد: «دموکرات ها که یک بند مرامشان "انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی" و بند دیگر "ایجاد نظام اجباری"، "تقسیم املاک بین رعایا"، "قانون منع احتکار"، "تعلیم اجباری"، "بانک فلاحتی"، "ترجیح مالیات غیرمستقیم بر مستقیم" و "مخالفت با مجلس اعیان"... بود، مورد هجوم علما و گروه انبوهی از رعایا و توده قرار گرفتند. اکثر افراد دموکرات افراد روشنفکر و صاحب قلم بودند. دموکرات ها خواستار تغییر در ساختار قدرت و اعلام جمهوری بودند.»
یکی از ویژگی های این گروه توجه خاص آنان به موضوع امپریالیزم بود. دموکراتها بیش از سایر احزاب به مسئله امپریالیزم و سلطه دول غرب توجه داشتند. آنها معتقد بودند و بارها تکرار می کردند که، فقط با ایستادگی علیه روسها و انگلیسیها خواهند توانست جلوی تجاوزات آنها را بگیرند.
به رغم وجود شعارهای تند و انقلابی که حزب می­کوشید در میان آنها گوی سبقت را از رقبا برباید، به دلیل ساختهای جامعه، منطبق نبودن در خواستها با واقعیات و عدم تقارن میان ویژگیهای حزب و جامعه­ی ایران، حزب در جذب افراد کمتر موفق بود
حزب اجتماعیون اعتدالیون نیز در شرایط مجلس دوم و در مقابل حزب اجتماعیون عامیون تشکیل شد. علی اکبر دهخدا ، مرتضی قلی نائینی، محمدصادق طباطبایی (پسر آیت الله سید محمد طباطبائی) و علی­محمد دولت آبادی (برادر کوچک‌تر یحیی دولت آبادی) و . . . از رهبران آن محسوب شده و از حمایت تعداد کثیری از نمایندگان مجلس و سران و رهبران انقلاب چون ستارخان، باقرخان‌، سپهدار تنکابنی، آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی برخوردار بودند و از روزنامه­ی «وقت» که بعدها به روزنامه «مجلس» تغییر نام داد برای بیان دیدگاههای خود استفاده می‌کردند. اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم موفق به کسب برترى در قیاس با دیگر احزاب، به ‌ویژه حزب دموکرات، شد. اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم، 36 عضو داشت. این حزب، خواستار تغییرات آهسته و مخالف اقدامات تندروانه و رادیکال بود. این حزب هوادار روش ملایم تر و رعایت سیر تکامل بود و اعتقاد به کشتن و از میان بردن مستبدان و مخالفین را نداشت و از این رو بیشتر اعیان بدان حزب پناه می بردند.
اگرچه تاریخ دقیق تاسیس حزب روشن نیست ولی هدف آن روشن است. در واقع هدف اصلی آن ارائه یک سیاست خاص نبود؛ بلکه بیشتر تکذیب سیاست دموکراتها بود. برنامه ای هم که تهیه کرده بودند بیشتر در پاسخ به حملات آنان بود. روزنامه «وقت» یکی از ارگانهای این حزب در جائی که می خواهد برنامه اعتدالیون را توضیح دهد می­نویسد: «دموکراتها همه انقلابی اند و می خواهند مملکت را خراب کنند. آنها اعتدال را از طریق روش طبیعت توجیه می کردند. تعادل و موازنه اساس همه چیز و سر بقا است. هر چیز اگر از تعادل خارج شود منقلب و فاسد و منعدم می شود.»

مهدی ملک زاده در شرح شکل گیری این دو حزب می نویسد:

«پس از فتح تهران و تشکیل حکومت جدید، دیری نگذشت که گیاه زهرآلود اختلاف و نفاق از خاک سر به درآورد و کشمکش علنی و آفتابی شد و روز­ به ­روز شدت گرفت، تا به ترور و خون­ریزی سران احرار و جنگ پارک منتهی شد و در همان ایام حزبی به نام انقلابی و حزب دیگر به نام اعتدالی که از اختلاف میان مشروطه خواهان سرچشمه می­گرفت، به وجود آمد. پس از چند روز، اعتدالیون، فراکسیون حزب اعتدال را که دارای اکثریت قاطع در مجلس بود و دموکراتها فراکسیون حزب دموکرات (اقلیت) را که از بیست نفر تجاوز نمی­کرد، پشت تریبون مجلس معرفی کردند و مرام و نظام حزب را تقدیم ریاست مجلس نمودند.»
علیرغم اختلافاتی که برای این دو حزب برشمرده شد و تاریخ نیز بر آن تاکید دارد، این دو از برخی جهات با یکدیگر مشابهت دارند که عبارتند ار: 1- وقایعی که به تشکیل آنها منجر شد یکی بود. 2- تعداد اعضای هر دو محدود بود و شامل عده ای از وکلا در داخل مجلس و عده ای در خارج از مجلس می­شد. 3- هر دو کلوب و روزنامه داشتند و مرامنامه و نظام نامه منتشر می کردند. 4- هر دو به اساس مشروطه و پشتیبانی از مجلس مصر بودند.
به هر حال ، این دو حزب، مهمترین تشکل‌های تحول ساز حد فاصل مشروطه و سلطنت رضا شاه بودند که با نامهای مختلف و با ائتلافهای گوناگون در مجلس اول تا پنجم موثرترین نقش را ایفا کردند . به غیر از آن دو ، احزاب کوچکتری نیز بودند که اغلب از طریق ائتلاف با این دو حزب به حیات خود ادامه دادند. به استثنای این احزاب ، فرقه داشناکوسیون و حزب عدالت ، دو تشکل غیر اسلامی بودند که به ترتیب به ارامنه و کمونیستها تعلق داشتند و به صورت فعال در مناطقی از ایران فعالیت داشتند.

منابع و ماخذ
1 - اتحادیه نظام مافی، منصوره (1381) پیدایش و تحول احزابی سیاسی دوره مشروطیت، تهران، انتشارات کتاب سیامک،
2 - زمانی، صفر(1379) تاریخچه احزاب و حزب دموکرات ایران، تهران، واژه آراء،
3 - ملک زاده، مهدی(بی تا) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات ابن سینا، ج اول،
4 - مدیر شانه­چی، محسن (1375) احزاب سیاسی ایران، تهران، رسا،
5 - نوذری، عزت الله(1380) تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، انتشارات نوید شیراز،
6 - تبریزنیا، حسین (1371) علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، تهران، نشر مرکز بین الملل،
مرتضی باقیان


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

هژمونی (Hegemony)

هژمونی از واژه‌ی هژمون یونانی به معنای رییس یا فرمان‌روا است و اشاره است به تسلط یا تفوّق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلوماسی یا تهدید به اطاعت و یا پیروزی نظامی.

با این حال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر «آنتونیو گرامشی» متفکر مارکیست و نویسنده ایتالیایی به کار می‌رود که دلالت بر تسلط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از تمام جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و ایدیولوژیک دارد. به نظر گرامشی، سلطه‌ی سرمایه‌داران فقط به وسیله‌ی عوامل اقتصادی تامین نمی‌شود، بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدیولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه است. این دستگاه در جوامع سرمایه‌داری عبارتند از نهادهای جامعه مدنی مثل دولت، احزاب، کلیسا، خانواده و حتی اتحادیه‌های کارگری. ثبات جوامع سرمایه‌داری نیز ناشی از سلطه‌ی ایدیولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است. گرامشی، اعتقاد دارد که این سلطه نمی‌تواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقه‌ی کارگر یک نوع آگاهی می‌بخشد که نقطه‌ی مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقه‌ی سرمایه‌دار بر آن تحمیل می‌کند. به نظر گرامشی اگر این آگاهی انقلابی توسط روشن‌فکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمی‌آید. از نظر وی مبارزه طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروه‌های روشن‌فکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایه‌دار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است.

به عبارتی می‌توانیم بگوییم، هژمونی اصطلاحی است که گرامشی آن را باب کرده تا چه‌گونه‌گی سلطه‌ی یک طبقه بر طبقه‌ی دیگر را به وسیله‌ی آمیزه‌ای از وسایل سیاسی و ایدیولوژیکی وصف کند. با این که نیروی سیاسی (جبر) همواره دارای اهمیت است، اما نقش ایدیولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهم‌تر باشد. موازنه‌ی میان جبر و رضایت، از جامعه‌ای به جامعه‌ی دیگر فرق می‌کند؛ به طوری که اهمیت دومی در جوامع سرمایه‌داری بیش‌تر است.

از نظر گرامشی، دولت ابزار اصلی نیروی جبر است ولی تحصیل رضایت از راه سلطه‌ی ایدیولوژیک به وسیله‌ی سایر نهادها محقق می‌شود.

بنابراین هر چه قدرت جامعه‌ی مدنی بیش‌تر باشد، احتمال حصول سلطه با وسایل ایدیولوژیکی بیش‌تر است. و از طرفی نیز نامحتمل است که سلطه هرگز بتواند کامل باشد. به عنوان مثال در جامعه سرمایه‌داری معاصر، طبقه‌ی کارگر آگاهی دوگانه‌ای دارد که قسمتی از آن را ایدیولوژی طبقه‌ی سرمایه‌دار تعیین می‌کند ولی قسمت دیگر آن انقلابی است و به وسیله‌ی تجاربی تعیین می‌شود که کارگران از جامعه‌ی سرمایه‌داری دارند. و برای سرنگون کردن جامعه‌ی سرمایه‌داری، کارگران باید نخست ایدیولوژی خود را که از آگاهی انقلابی‌شان سرچشمه می‌گیرد، به حداکثر رسانند.

به طور کلی این واژه به مفهوم تسلط و برتری است که عبارت است از چیره‌دستی و مهارت بیش‌تر در امور دیپلوماسی و روابط دیپلوماتیک بین دولت‌ها و برخی از پژوهش‌گران در مورد تفوق نظامی‌گری نیز این واژه را به کار برده‌اند که ظاهراً در اسناد و آرشیو خبری رسانه‌های جمعی اروپا و امریکا در این زمینه سابقه‌ی فراوان وجود دارد.

حتی نسبت به بنیادگراها نیز عده‌ای از این واژه استفاده کرده‌اند. بنابراین به لحاظ فرهنگ‌های سیاسی مختلف، می‌تواند معانی دیگری نیز ارایه شود.

منابع:

1ـ فرهنگ فرهیخته، شمس‌الدین فرهیخته، ص 739.

2ـ دایره‌المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، علیرضا شایان‌مهر، صص 569 ـ 568.

3ـ فرهنگ جامعه‌شناسی، آبرکراجی، نیکلاس، رهیل، استفن وترنر و برایان اس، ص 176.

 


ارسال شده در توسط احمد شریعتی
معانی متنوعی برای جنگ روانی قائل شده‌اند و دائماً هم تغییراتی در تعریف آن رخ می‌دهد. اما می‌توان از جمع بندی‌ تعاریف موجود، جنگ روانی را اینگونه تعریف کرد: استفاده برنامه‌ریزی شده از تبلیغات به وسیله عوامل آشکاری همچون رادیو، تلویزیون، مطبوعات و ... و عوامل پنهانی مانند شایعه به منظور تحریف عقاید، تضعیف روحیه و بی‌اعتبار کردن انگیزه‌ها و کاستن از اقتدار حکومت مخالف می‌باشد
آشنائی انسان با پدیده اثرگزاری روانی و کاربرد آن در عرصه‌های مختلف زندگی، بویژه در جنگ‌ها و فعالیت‌های سیاسی، درتاریخ کهن بشر ریشه دارد. «لاین برگر» پیشین? جنگ روانی را در 1254 سال قبل از میلاد در جریان جدال‌های «کیدون» در برابر «میدیانیت‌ها» ذکر می‌کند. نخستین کسی که اصطلح جنگ روانی را بکار برد مورخ و تحلیل‌گر نظامی بریتانیایی بنام «فولر» بود که در سال 1920م چنین اصطلاحی را وارد فرهنگ لغات کرد. این اصطلاح در ژانویه 1940م برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد و اولین بار در پیوست فرهنگ بین‌الملل «وبستر» بکار رفت.[
«رونالد پروس» 18 واژ? معادل برای جنگ روانی ذکر کرده که گروه‌ها و افراد مختلف بکار می‌برند. برخی از آنها عبارتند از: جنگ افکار، جنگ اعصاب، جنگ سیاسی، جنگ تبلیغاتی، جنگ کلامی، مبارزه اطلاعاتی، جنگ کلمه و عقیده.[ برخی جنگ سرد را نیز مرادف با این اصطلاح می‌دانند؛ اما گروهی این دو را متفاوت با همدیگر قلمداد کرده‌اند و قائلند که اگر تبلیغات برای پیشبرد عملیان نظامی باشد، جنگ روانی است و اگر برای پیشبرد اهداف سیاسی متکی به قدرت نظامی باشد، جنگ سرد است
نمونه‌های تاریخی فراوانی در استفاده از این نوع جنگ وجود دارد. استفاده یونانیون از «اسب تراوا» در تصرف تراوا را می‌توان از این جمله برشمرد. سازمان‌های نظامی نیز بطور وسیع در جنگ‌های جهانی اول و دوم به شدت این جنگ را مورد استفاده قرار داده‌اند.
 
رابطه جنگ روانی و عملیات روانی
جنگ روانی را اخص از عملیات روانی می‌دانند؛ چون عملیات روانی عبارتست از جنگ‌های روانی و دیگر فعالیت‌های روانی و اعمال سیاسی، نظامی، اقتصادی و ابدئولوژیکی؛ که به منظور ایجاد زمین? مساعد در احساسات حالات و رفتار گروه‌های مورد هدف به منظور نیل به هدف‌های ملی طرح ریزی و اجرا می‌شود.
اما جنگ روانی، اقدامات روانی به منظور نفوذ عقاید، احساسات و رفتارهای گروه‌های مورد نظر می‌باشد و اصولاً هدف‌های ملی را در زمان جنگ، پشتیبانی می‌نماید.[]
 
شیوه‌های جنگ روانی
مفهوم جنگ روانی را می‌توان در مورد کلیه روش‌ها و وسایل بکار گرفته شده بر ضد فکر انسان بکار برد. برخی از روشها و مهارت‌های جنگ روانی عبارتند از:
1. تهدید؛ 2. فریب؛ 3. تکرار مطالب؛ 4. شایعه؛ 5. تحریف؛ 6. سانسور خبری؛ 7. بزرگنمایی مشکلات؛ 8. تفرقه‌افکنی؛ 9. ترور؛ 10. تبلیغات؛ 11. دادن اطلاعات ناقص؛ 12. کوچک‌نمایی توانمندی‌ها
 
عوامل مؤثر بر موفقیت جنگ روانی
برای این که جنگ روانی در یک جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفی لازم است؛ که می‌توان برخی از مهمترین آنها را اینگونه برشمرد:
1.  شناخت افراد مخاطب؛ برای کسب توفیق در إعمال جنگ روانی، لازم است ویژگی‌های روانی و ذهنی مخاطب شناخته شوند؛
2.   شناخت محیط پیرامون مخاطب؛
3.   دوری جستن از طرح بحث‌های انتزاعی و کلی؛ مانند مباحث سیاسی و ایدئولوژیکی.[8]
 
اقسام جنگ روانی
عملیات مربوط به جنگ روانی، ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت باشد. انواع فعالیت‌های کوتاه مدت آن موارد زیر را شامل می‌شود:
1.    تبلیغات راهبردی؛
2.    تبلیغات جنگی؛
3.    نشر خبر؛
4.    فریب دشمن؛
5.    تبلیغات سری.
اعمال دراز مدت آن شامل نشر خبر به روش مستمر با استفاده از وسایل مختلف و با هدف کمک به سیاست خارجی دولت و بالا بردن شهرت و اعتبار آن و دست‌یابی به دوستی و تأیید می‌باشد.[
 
اهداف جنگ روانی
«صلاح نصر» به نقل از کتاب «جنگ سیاسی راهنمای همزیستی رقابت‌آمیز» اثر جان اسکات؛ هدف اساسی جنگ سیاسی را ضعیف کردن دشمن و در صورت امکان، نابود کردن وی بوسیله مانورهای دیپلماتیک، فشار اقتصادی، ارعاب، خرابکاری، دادن اطلاعات درست یا نادرست و محروم ساختن دشمن از دوستان و حامیانش، می‌داند.[

ارسال شده در توسط احمد شریعتی

 وال استریت (به انگلیسی: Wall Street) خیابان بسیار معروفی است در محله? منهتن کلان‌شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکااست

 

جنبش " وال استریت را اشغال کنید " ، متاثر از اوضاع نامساعد کنونی آمریکا است و به سرعت در میان برخی گروه های سیاسی و اجتماعی جا باز کرده است . اولین نشانه ظهور این جنبش به روز 17 سپتامبر 2011 باز می گردد که تعدادی از فعالان در برابر ساختمان بورس اوراق بهادار نیویورک در خیایان وال استریت تجمع کردند و اعلام کردند تا زمانی که به خواسته هایشان رسیدگی نشود ، به تجمع خود پایان نخواهند داد .  خواسته‌هایی که گستردگی آنها از بیمه تامین اجتماعی هست تا پایان بخشیدن به جنگ‌های آمریکا در جهان و ایجاد شغل برای جوانان. آنچه که این خواسته‌های گوناگون را به هم وصل کرده، این است که این گروه‌ها اعتقاد دارند مدیران مالی در وال استریت هستند که مسبب همه این مشکلات هستند


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

ذ : حزب ها وگروههای منحل و تاریخی

1-حزب اعتدالیون (میانه رو)

2-حزب دموکرات (عامیون)

3-حزب سوسیال دموکرات (اجتماعیون عامیون)

4-حزب اتفاق

5-حزب شرقی

ر : دوران پهلوی

1-حزب کمونیست ایران (دهه1300)

2-حزب سوسیالیست (ایران)

3-حزب تجدد

4-حزب اصلاح طلبان

5-حزب اراده ملی

6-حزب دموکرات ایران(1320)

7-حزب سومکا(حزب نازی ایران)

8-حزب مردم ایران

9-حزب زحمتکشان ملت ایران

10-حزب زحمتکشان ملت ایران(نیروی سوم)

11-حزب ایران زمین

12-حزب رستاخیز

13-فرقه دموکرات آذربایجان

ز : پس از انقلاب 57

1-حزب جمهوری خلق مسلمان

2-حزب جمهوری اسلامی

3-جبهه دموکراتیک ملی ایران

         پایان


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

 

ح : کمونیست_مارکسیسم-انقلابی

1-سازمان انقلابی کارگر ایران راه کارگر)

2-حزب توده ایران 

3-حزب کمونیست ایران

4-اتحادیه کمونیست های ایران

5-سازمان انقلابیون کمونیست

6-حزب کمونیست ایران (مارکسیست_لنینیست-مائوئیست)

7-حزب کمونیست کارگر ی ایران

8-حزب کارگری ایران –حکمتیست

9-حزب کار ایران (طوفان)

10-سازمان اتحاد فدائیان کمونیست

11-جنبش سر بداران

12-روند جوانی

خ : طیف اسلام گرای سکولار(سوسیال اسلامی –لیبرال اسلامی)

1-       نهضت آزادی ایران

2-       شورای فعالان ملی-مذهبی

3-       حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی

4-       سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

5- جنبش مسلمانان  مبا ر ز

 

 د : احزاب وسازمانهای منطقه ای

1-حزب دمکرات کردستان

2-حزب دمو کرات کردستان ایران

3-سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومله)

4-حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)

5-سازمان خبات کردستان ایران

6-جندالله بلوچستان

ادامه دارد....


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

 

ث : احزاب مستقل از حکومت_اپوزیسیون خارج از حکومت

1- طیف ملی گرا _جمهوری خواه

1-1-حزب پان ایرانیست

2-1-حزب ملت ایران

3-1-جبهه ملی ایران

4-1-جامعه سیوسیالیست های مصدقی

5-1-حزب مردم ایران

6-1-حزب ایران

ج :  پادشاهی-ملی گرا _سلطنت طلب

1-گروه عقاب

2-حزب مشروطه ایران

3-ساشا

4-نهضت مقاومت ملی_بختیار

چ :  طیف سوسیالیست

1-سازمان فدائیان (اقلیت)

2-سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

3-چریک های فدایی خلق ایران

4-حزب سوسیال دموکرات ایران

5-سوسیالیست  ایران

ادامه دارد....


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

 

ب : احزاب درون حکومتی

1-       احزاب اصولگرا

1-1-حزب عدالت طلبان ایران اسلامی

2-1-حزب موتلفه اسلامی

3-1-جامعه روحانیت مبارز

4-1-جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی

5-1-حزب نواندیشان ایران اسلامی

6-1-حزب جمعیت جوانان انقلاب اسلامی

7-1-جامعه اسلامی مهندسین

8-1-چکاذ آزاد اندیشان

9-1-جمعیت ایران فردا

10-1-حزب الله ایران

11-1-انصار حزب الله

12-1-آباد گران ایران اسلامی

2-       احزاب نزدیک به اصلاح طلبان

1-2-حزب اعتدال وتوسعه

2-2-حزب اسلامی رفاه کارگران

پ :  تشکلهای دانشجوئی

1-جامعه اسلامی دانشجویان

2-دقتر تحکیم وحدت

3-جنبش عدالتخواهی

4-انجمن اسلامی دانشجویان مستقل

5-جنبش دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای تهران

6-کنفدراسیون دانشجویان ایران

ادامه دارد....


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

 

 الف: احزاب اپوزیسیون حکومتی

1-       احزاب اصلی اصلاح طلب راست گرا

1-1-حزب کارگران سازندگی

2-1-حزب جامعه مدنی همدان

2-       احزاب اصلی اصلاح طلب چپ گرا

1-2-حزب اعتماد ملی

2-2-مجمع روحانیون مبارز

3-2-حزب اسلامی کار

4-2-مجمع اسلامی بانوان

5-2-حزب مردم سالاری

6-2-سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

7-2-جبهه مشارکت ایران اسلامی

   

....       ادامه دارد ...


ارسال شده در توسط احمد شریعتی

مقبولیت

 

 منظور از مقبولیت «پذیریش مردمی» است. اگر مردم به درخواست فرد یا گروهی برای حکومت، تمایل نشان دهند و خواستار اعمال حاکمیت از طرف آن فرد یا گروه باشند و در نتیجه براساس خواست و اراده مردم حکومتی تشکیل گردد، گفته می‌شود آن حکومت دارای مقبولیت؛ و در غیر این صورت فاقد مقبولیت می‌باشد.

 به عبارت دیگر حاکمان و حکومت‌ها را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

1- حکومت‌هایی که مردم و افراد یک جامعه از روی رضا و رغبت تن به حاکمیت و اعمال سلطه آنها می‌دهند؛

2- حاکمان و حکومت‌هایی که مردم و افراد یک جامعه از روی اجبار و اکراه از آنان اطاعت می‌کنند.

 به طور کلی می‌توان دو نقش و کارکرد را برای مقبولیت برشمرد:

1)مشارکت در ایجاد حکومت و زمینه‌سازی جهت انتقال قدرت؛

2)مشارکت در جهت کارآمد سازی، حفظ رعایت و پایایی حکومت.

 

رابطه مقبولیت با تداوم حکومت‌ها:

 یکی از کارکردهای مقبولیت‌ عمومی مردم، تشکیل و تداوم حکومت و کارآمدی آن است؛ اما، هرگز نباید تصور کرد که این رابطه دو سویه بوده و لازمه تشکیل و تداوم هر حکومتی به معنی مقبولیت آن حکومت است؛ زیرا، چه بسا حکومت‌هایی که علیرغم مقبولیت با استفاده از مکانیزم‌هایی نظیر اعمال قوه قهریه، زور و فشار، ایجاد گردیده و تداوم داشته باشند. نکته مهم اینجاست که تداوم چنین حکومت‌هایی تا جایی است که آن مکانیزم‌های یاد شده بتوانند کارایی و تأثیر خود را داشته باشند؛ اما زمانی که فاقد چنین تأثیری بشوند، آن حکومت به سرعت راه انحطاط و زوال را در پیش گرفته و نابود خواهد شد. بنابراین تداوم چنین حکومت‌هایی دلیل بر مقبولیت مردمی نیست.

 

شاخصه‌های مقبولیت یک نظام:

 مسلماً اگر بخواهیم وجود مقبولیت یک نظام را بررسی نماییم باید شاخصه‌هایی نظیر میزان رضایت، خواست و مشارکت داوطلبانه مردم را در مراحل شکل‌گیری، استقرار نظام و حکومت و مراحل بعد از آن در نظر گرفته شود.

 

مراتب مقبولیت:

 مفهوم مقبولیت نسبی بوده و دارای مراتبی است. نظام‌های سیاسی به تناسب میزان کارآمدی خود در تأمین و برآوردن انتظارات و خواسته‌های مردم (اعم از مادی و معنوی) و حل مشکلات آنان، از مراتب متفاوتی از مقبولیت برخوردار می‌باشند؛ و به هر میزان بین عملکردهایشان با اصول و اهدافی که برای خود ترسیم کرده‌اند. مطابقت بیشتری دیده شود، از مقبولیت بالاتری نیز برخوردار خواهند بود.

 

مقبولیت و مشروعیت:

 مشروعیت را اگر معادل Legitimacy بگیریم با مقبولیت از نظر معنایی رابطه‌ای تنگاتنگ دارد؛ مشروعیت به این معنی عبارت است از: ویژگی قابل قبول بودن رویه‌های یک رژیم در وضع و اجرای قانون برای اتباع آن. بر این اساس موضوع مشروعیت با نمایندگی و رضایت در امور سیاسی ارتباط دارد. مشروعیت بر حسب منشاء و مبداء دارای اقسام مختلفی است از جمله:

مشروعیت قانونی و مردمی (مقبولیت)، مشروعیت ناشی از صفات شخصی ویژه و کاریزماتیک شخصیت و نبوغ رهبری) و مشروعیت براساس دین و یا سنت. بنابراین مقبولیت از اقسام مشروعیت خواهد بود؛ ولی اگر مشروعیت را به معنی شرعی بودن حکومت بگیریم کما اینکه اندیشمندان اسلامی چنین معنی کرده‌اند، مشروعیت یک امر الهی و شرعی می‌شود که با این معنی مقبولیت امری ست مردمی و نه الهی، چون تعریف آن متضمن مردمی بودن است با مشروعیت فرق اساسی داشته از اقسام آن نخواهد بود. در نظام سیاسی اسلامی اگر چه اعطاء مشروعیت از محدوده اختیارات شارع است ولی عینیت و فعلیت یافتن آن در گرو پذیرش عموم مردم است، با این معنی مشروعیت و مقبولیت مکمل همدیگر خواهند بود.

 

 

 

 

 

منابع:

1.  نادری قمی، محمدمهدی؛ نگاهی گذرا به ولایت فقیه، قم، انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (ره)؛ 1378، ص 53.

2.   شاکرین، حمیدرضا؛ حکومت دینی، قم، نشر معارف، 1382، ص 106.

3.   آقا بخشی، علی؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، نشر چاپار، 1383، چاپ اول، ص 375.

4.   عالم، عبدالرحمن؛ بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی، 1383، چاپ دوازدهم؛ ص 107.

5.   www.bfnews.ir

 

 


ارسال شده در توسط احمد شریعتی
   1   2      >