سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی ،مطا لعات منطقه ای



اجتماعیون عامیون در مقابل اجتماعیون اعتدالیون

احزاب سیاسی از نهادهای موثر در حیات سیاسی جوامع هستند که خود بر بستر پیش­زمینه‌های مختلف سیاسی‌، فرهنگی‌، اجتماعی و اقتصادی گوناگون روئیده و بازتاب شرایط عینی و ذهنی حاکم بر جامعه از یکسو و ساختار نظام سیاسی از سوی دیگر و برآیند چگونگی مواجهه و تعامل نیروهای مختلف اجتماعی با عرصه سیاست است. سابقه حزب سیاسی در ایران به شکل مشخص و در چارچوب تعریفهای مرسوم و کنونی از احزاب ، به حدود صد سال قبل باز می گردد. عصر روشنگری در ایران از اواسط دوره قاجار آغاز شد . از عواملی که به این مهم انجامید، عبارتند از : مشاهده پیشرفت اروپا و وجود دموکراسی و قانون درآنجا توسط تاجران و دانشجویان اعزامی و بعضی درباریان ، اصطکاک بین سلطنت و برخی علما به علت اعطای امتیازهایی به اجانب. افزون بر آن ورود اندیشه های جدید دموکراتیک و قانون­گرایانه و گاهی سوسیال دموکرات و سوسیالیستی از اروپا و قفقاز که اغلب از طریق نویسندگان، روزنامه نگاران، روشنفکران و انقلابی­های ایرانی و غیر ایرانی صورت می­گرفت، تکوین نخستین انجمنها و احزاب جدید را در پی داشت.
اغلب پژوهشگران، آغاز فعالیت احزاب سیاسی در تاریخ معاصر ایران را به دوره پس از انقلاب مشروطیت باز می گردانند. این سخن از یکسو درست است، زیرا احزاب و گروههای پس از انقلاب مشروطیت، به ویژگیهای یک حزب سیاسی نزدیکترند در حالی که قبل از آن جریانهای فعال سیاسی بر خلاف احزاب سیاسی پس از آن، بیشتر غیر قانونی ، فاقد اساسنامه و . . . بوده اند، با این وصف نمی‌توان نقش آنها را در زایش مشروطه و شکل‌گیری احزاب پس از آن نادیده گرفت. به نظر خانم دکتر منصوره اتحادیه مورخ برجسته و نویسنده کتاب «پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت»، گر چه آغاز فعالیت­های احزاب سیاسی در ایران، همسو با سیر تحول انقلاب مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی بود، اما در بررسی پیدایش احزاب سیاسی باید نخست به فعالیت­های جمعی و کارهای سیاسی پیش از این دوره پرداخته شود. وی در کتاب خود می­نویسد: «در سالهای قبل از انقلاب مشروطیت تشکیلات سیاسی و انجمن­های مخفی بودند که زمان پیدایی آن، به اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و اوایل زمامداری مظفرالدین شاه باز می­گشت. این انجمن­ها خواستار اصلاحات بودند و سعی­شان بر آن بود که دسته­های مختلف، خاصه علما و تجار را با یکدیگر همگام کنند و همین خواسته آنها سبب توفیق انقلاب مشروطیت شد». نویسنده مذکور در ادامه به مجامعی مانند فراموش­ خانه، انجمن مخفی، انجمن ملی و ... اشاره می­کند و معتقد است؛ این گروهها در واقع بانیان احزاب سیاسی دوره­های مشروطیت می­باشند. به هر روی؛ هدف ظاهری همه گروههای سیاسی قبل از مشروطه‌، اصلاحات در دولت، ملت و انسداد نفوذ بیگانگان بود اما عملا اقدامات آنها راه را برای نفوذ بیشتر بیگانگان و عقب ماندگی ایران گشود.
با آغاز مشروطه و شکل­گیری مجلس، احزاب نیز ظاهر شدند. به طور کلی از مجلس دوم است که گروه ها، انجمن ها و جمعیت های کوچک به احزاب جدی تبدیل شدند و اهداف خود را در قالب مرامنامه بیان کردند. حزب اجتماعیون عامیون، حزب اجتماعیون اعتدالیون، حزب اتفاق و ترقی و جمعیت ترقی­خواهان هر کدام بنا به ضرورتی در طول مجلس دوم شکل گرفتند و فراکسیون پارلمانی و روزنامه حزبی و بعضاً مرامنامه و نظامنامه خود را به وجود آوردند .
حزب اجتماعیون عامیون اولین حزب سیاسی منطبق بر تحزب غربی بود که در ایران تاسیس شد. این حزب شاخه حزب سوسیال دموکرات یا حزب همت قفقاز، در ایران به شمار می رفت. مهمترین شاخه­ی این حزب در تبریز به وجود آمد. این حزب که مجاهد یا مجاهدین و اعضای آن فدایی خوانده می‌شدند ، دارای یک کمیته­ی سری کوچک بود، که مرکز غیبی نام داشت. حزب اندکی بعد، کلمه­ی اجتماعیون، که به معنای سوسیالیست به کار می‌رفت از نام خود حذف، و کلمه­ی دموکرات را انتخاب کرد. طبق نظر دکتر مهدی ملک زاده در کتاب «انقلاب مشروطیت ایران»، این حزب که برنامه سوسیال دموکراتیک داشت، به دلیل ترس از واکنش منفی مردم عنوان دموکرات را به جای سوسیال برای خود انتخاب کرد. حزب اجتماعیون عامیون یک حزب رادیکال (تندرو) بود و اعضای آن را بیشتر روشنفکران غربزده تشکیل می­دادند. هسته­ی مرکزی تشکیل دهنده­ی حزب، افرادی چون سید حسن تقی زاده، حیدرخان عمواوغلی، سلیمان میرزا و سید رضا مساوات بودند و روزنامه­هایی چون؛ ایران نو در تهران، شفق در تبریز و نوبهار را در خراسان منتشر می ساختند این حزب در نشریات خود، مخالفینش را به نام محافظه کار، ارتجاعی و سرمایه دار و اشراف و اعیان به باد انتقاد می‌گرفت. برنامه این حزب برای ایجاد دگرگونیهای اجتماعی شامل تصویب علنی تفکیک دین از دولت، کاهش اقتدار محلی بعضی از سران عشایر و نیز تعریف جدیدی از ملیت بود که فراتر از وابستگی­های مذهبی و قومی بود.
دموکرات ها در مجلس دوم در اقلیت بودند و از بین 120 نماینده مجلس، تنها 27 نفر دموکرات بودند. علت این امر در این بود که حزب اجتماعیون عامیون نه از حمایت و علاقه طبقه حاکمه برخوردار بود و نه رابطه­ای با طبقه پایین اجتماع داشت. با وجود اینکه از منافع آن طبقه دفاع می کرد ولی خود اعضای حزب از آن طبقه نبودند. با وجود اینکه دموکرات ها در اقلیت بودند، ولی دارای تشکیلات و ایدئولوژی محکمی بودند که به آنها قدرتی بیش از تعدادشان می داد. آنها از دو امتیاز مهم برخوردار بودند. اول اینکه اغلب اعضای این گروه صاحب قلم توانایی بودند و مقالات تند و تاثیرگذار در حمایت از اندیشه های خود می نوشتند و دوم آنکه از روزنامه های متعدد بهره می گرفتند.
مرامنامه حزب اجتماعیون عامیون به اختصار بر این موارد تاکید داشت: «قرن بیستم برای شرق دوره تجدد است... ایران باید به شکل مملکت قانونی در آید و حکومت مرکزی قوی شود تا خارجیان نتوانند آنرا تضییق نمایند....در مورد حقوق مدنیه، همه افراد باید مساوی باشند و در مقابل قانون متساوی باشند از هر نژاد و مذهب و ملیت که باشند. آزادی های کلام، مطبوعات، اجتماعات، جمعیت ها و تعطیلات و اقامت و مسافرت را می خواهد. قانون انتخابات باید مساوی، عمومی، مخفی، مستقیم و متناسب باشد....قوه قضائیه از اجرائیه باید جدا باشد... قوه سیاسی باید از قوه روحانی جدا باشد... و تعلیم و تربیت مجانی و اجباری و توجه به تربیت زنان بشود. خدمت نظام نیز باید اجباری باشد.»
ملک الشعرای بهار نیز در کتاب تاریخ احزاب خود درباره اهداف و مرامنامه این حزب چنین می آورد: «دموکرات ها که یک بند مرامشان "انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی" و بند دیگر "ایجاد نظام اجباری"، "تقسیم املاک بین رعایا"، "قانون منع احتکار"، "تعلیم اجباری"، "بانک فلاحتی"، "ترجیح مالیات غیرمستقیم بر مستقیم" و "مخالفت با مجلس اعیان"... بود، مورد هجوم علما و گروه انبوهی از رعایا و توده قرار گرفتند. اکثر افراد دموکرات افراد روشنفکر و صاحب قلم بودند. دموکرات ها خواستار تغییر در ساختار قدرت و اعلام جمهوری بودند.»
یکی از ویژگی های این گروه توجه خاص آنان به موضوع امپریالیزم بود. دموکراتها بیش از سایر احزاب به مسئله امپریالیزم و سلطه دول غرب توجه داشتند. آنها معتقد بودند و بارها تکرار می کردند که، فقط با ایستادگی علیه روسها و انگلیسیها خواهند توانست جلوی تجاوزات آنها را بگیرند.
به رغم وجود شعارهای تند و انقلابی که حزب می­کوشید در میان آنها گوی سبقت را از رقبا برباید، به دلیل ساختهای جامعه، منطبق نبودن در خواستها با واقعیات و عدم تقارن میان ویژگیهای حزب و جامعه­ی ایران، حزب در جذب افراد کمتر موفق بود
حزب اجتماعیون اعتدالیون نیز در شرایط مجلس دوم و در مقابل حزب اجتماعیون عامیون تشکیل شد. علی اکبر دهخدا ، مرتضی قلی نائینی، محمدصادق طباطبایی (پسر آیت الله سید محمد طباطبائی) و علی­محمد دولت آبادی (برادر کوچک‌تر یحیی دولت آبادی) و . . . از رهبران آن محسوب شده و از حمایت تعداد کثیری از نمایندگان مجلس و سران و رهبران انقلاب چون ستارخان، باقرخان‌، سپهدار تنکابنی، آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی برخوردار بودند و از روزنامه­ی «وقت» که بعدها به روزنامه «مجلس» تغییر نام داد برای بیان دیدگاههای خود استفاده می‌کردند. اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم موفق به کسب برترى در قیاس با دیگر احزاب، به ‌ویژه حزب دموکرات، شد. اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم، 36 عضو داشت. این حزب، خواستار تغییرات آهسته و مخالف اقدامات تندروانه و رادیکال بود. این حزب هوادار روش ملایم تر و رعایت سیر تکامل بود و اعتقاد به کشتن و از میان بردن مستبدان و مخالفین را نداشت و از این رو بیشتر اعیان بدان حزب پناه می بردند.
اگرچه تاریخ دقیق تاسیس حزب روشن نیست ولی هدف آن روشن است. در واقع هدف اصلی آن ارائه یک سیاست خاص نبود؛ بلکه بیشتر تکذیب سیاست دموکراتها بود. برنامه ای هم که تهیه کرده بودند بیشتر در پاسخ به حملات آنان بود. روزنامه «وقت» یکی از ارگانهای این حزب در جائی که می خواهد برنامه اعتدالیون را توضیح دهد می­نویسد: «دموکراتها همه انقلابی اند و می خواهند مملکت را خراب کنند. آنها اعتدال را از طریق روش طبیعت توجیه می کردند. تعادل و موازنه اساس همه چیز و سر بقا است. هر چیز اگر از تعادل خارج شود منقلب و فاسد و منعدم می شود.»

مهدی ملک زاده در شرح شکل گیری این دو حزب می نویسد:

«پس از فتح تهران و تشکیل حکومت جدید، دیری نگذشت که گیاه زهرآلود اختلاف و نفاق از خاک سر به درآورد و کشمکش علنی و آفتابی شد و روز­ به ­روز شدت گرفت، تا به ترور و خون­ریزی سران احرار و جنگ پارک منتهی شد و در همان ایام حزبی به نام انقلابی و حزب دیگر به نام اعتدالی که از اختلاف میان مشروطه خواهان سرچشمه می­گرفت، به وجود آمد. پس از چند روز، اعتدالیون، فراکسیون حزب اعتدال را که دارای اکثریت قاطع در مجلس بود و دموکراتها فراکسیون حزب دموکرات (اقلیت) را که از بیست نفر تجاوز نمی­کرد، پشت تریبون مجلس معرفی کردند و مرام و نظام حزب را تقدیم ریاست مجلس نمودند.»
علیرغم اختلافاتی که برای این دو حزب برشمرده شد و تاریخ نیز بر آن تاکید دارد، این دو از برخی جهات با یکدیگر مشابهت دارند که عبارتند ار: 1- وقایعی که به تشکیل آنها منجر شد یکی بود. 2- تعداد اعضای هر دو محدود بود و شامل عده ای از وکلا در داخل مجلس و عده ای در خارج از مجلس می­شد. 3- هر دو کلوب و روزنامه داشتند و مرامنامه و نظام نامه منتشر می کردند. 4- هر دو به اساس مشروطه و پشتیبانی از مجلس مصر بودند.
به هر حال ، این دو حزب، مهمترین تشکل‌های تحول ساز حد فاصل مشروطه و سلطنت رضا شاه بودند که با نامهای مختلف و با ائتلافهای گوناگون در مجلس اول تا پنجم موثرترین نقش را ایفا کردند . به غیر از آن دو ، احزاب کوچکتری نیز بودند که اغلب از طریق ائتلاف با این دو حزب به حیات خود ادامه دادند. به استثنای این احزاب ، فرقه داشناکوسیون و حزب عدالت ، دو تشکل غیر اسلامی بودند که به ترتیب به ارامنه و کمونیستها تعلق داشتند و به صورت فعال در مناطقی از ایران فعالیت داشتند.

منابع و ماخذ
1 - اتحادیه نظام مافی، منصوره (1381) پیدایش و تحول احزابی سیاسی دوره مشروطیت، تهران، انتشارات کتاب سیامک،
2 - زمانی، صفر(1379) تاریخچه احزاب و حزب دموکرات ایران، تهران، واژه آراء،
3 - ملک زاده، مهدی(بی تا) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات ابن سینا، ج اول،
4 - مدیر شانه­چی، محسن (1375) احزاب سیاسی ایران، تهران، رسا،
5 - نوذری، عزت الله(1380) تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، انتشارات نوید شیراز،
6 - تبریزنیا، حسین (1371) علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، تهران، نشر مرکز بین الملل،
مرتضی باقیان


ارسال شده در توسط احمد شریعتی