تنهائی سخت است هنگامی که به تنهائی آن را می کشیم...
تا کسی را به یاری نخوانیم...
چه تلخ است زیبا ئیها را به تنهائی دیدن...
و لذت را تنها بردن...
چه زشت و آزار دهنده است تنها خوشبخت بودن...
و در بهشت تنها بودن از کویر سخت تر است...
در فصل بهار...
هر نسیمی که به رُخت می وزد باد...
یاد تنهائی و تنها بودن را در ذهنت زنده می کند...
و تنها خوشبخت بودن، خوشبختی نا تمام است...
و چه زجرآور است بودن ولی تنها بودن...
من برای اولین بار در وجودم احساس کردم تنها شدم...
رنج تنهائی چقدر آزارم می دهد...
چقدر جدائی دهشتناک است...
خدای بزرگ مهربون من... کمکم کن که تنها نمونم...
کمکش کن که از سفر برگرده...
دل نوشته از : تنها